امروز: چهارشنبه 5 دی 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

ضروریات عقد وقف

ضروریات عقد وقفدسته: حقوق
بازدید: 53 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 44 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 58

پیش گفتار انسان زندگی جاودانه و ابدی ندارد به همین جهت مایل است پس از مرگ، یادگارهایی از خود به جای گذارد این یادبودها می توانند خیرات و مبرات، عمل صالح هبه و وقف باشند وقف در لغت به معنی ایستادن و حبس كردن است و در اصطلاح حقوقی عبارت از آن است كه شخص به منظور یك هدف انسانی و اخلاقی و با نیبت مشروع، تمام و یا قسمتی از مال یا اموال خود را برا

قیمت فایل فقط 3,900 تومان

خرید

ضروریات عقد وقف

پیش گفتار:

انسان زندگی جاودانه و ابدی ندارد. به همین جهت مایل است پس از مرگ، یادگارهایی از خود به جای گذارد. این یادبودها می توانند خیرات و مبرات، عمل صالح هبه و وقف باشند.

وقف در لغت به معنی ایستادن و حبس كردن است و در اصطلاح حقوقی عبارت از آن است كه شخص به منظور یك هدف انسانی و اخلاقی و با نیبت مشروع، تمام و یا قسمتی از مال یا اموال خود را برای جلوگیری از نقل و انتقال حبس كند تا دیگران از منافع آن مال استفاده نمایند. مثلا شخصی تمام یا قسمتی از اموال خود را وقف می نماید تا از منافع آن برای دختران بی‌بضاعت جهیزیه تهیه گردد.

وقف ریشه در تاریخ دینی و مذهبی ما دارد و از عقودی است كه ضمن جلوگیری از مال‌اندوزی و تكاثر، موجب تعادل و توازن ثروت در جوامع بشری می شود. نیاكان ما اعتقاد وافری به وقف مال و اموال داشته‌اند و وقف نامه‌هایی كه از گذشته‌ها به جای مانده حكایت از این اعتقاد راسخ دارد ولی متأسفانه این رسم بسیار با ارزش به تدریج و در طول زمان به فراموشی سپرده شده است.

پیامبر اسلام می فرمایند: وقتی انسان 3 سه چیز نام او را جاودانه می سازد:

1) فرزند صالح   2) علمی كه دیگران از آن بهره مند گردند.

3) صدقه جاریه (وقف)


«خلاصه ای بر وقف»

«ضروریات عقد وقف»

1) مال وقف باید از دارایی شخص خارج شود یعنی حبس گردد تا مورد نقل و انتقال قرار نگیرد.

2) حبس مال باید دایمی باشد تا با گذشت زمان وضعیت ثابتی داشته باشد.

3) مالی كه وقف شد، به خودی خود اداره آن ممكن نیست بنابراین سازمان یاشخصی باید مسئولیت اداره آن را بر عهده گیرد.

4) وقف باید برای امور مشروع و با نیت خیرخواهانه باشد.

«خصوصیات واقف»

1) «واقف» كسی است كه مالی را كه در مالكیت دارد وقف می كند. همان طور كه برای انجام معامله، اهلیت طرفین معامله (رشد، عقل، بلوغ) ضروری است برای وقف اموال نیز برخورداری از این خصوصیت الزامی می باشد. در عقد وقف پس از آن كه مال به تصرف موقوف علیهم (كسانی كه وقف به نفع آنها می شود) داده شد، عمل وقف تمام و كامل می گردد.

شاید علت آن كه تصرف موقوف علیهم موجب كامل شدن این عمل حقوقی می شود، آن است كه واقف فرصتی داشته باشد تا عملاً خروج رایگان مال خود را به چشم خود ببیند تا چنان چه به عللی منصرف شد، بتواند از آن انصراف نماید.

2) واقف باید مالك مالی باشد كه آن را وقف  می كند (لا وقف الا فی ملك) زیرا به موجب وقف، مال از دارایی شخص خارج می شود. هم چنین واقف می تواند مالی از اموال خود را كه دیگری به طور موقت از منافع آن استفاده می كند مانند ملك اجاره‌ای خود یا ملكی كه مالك هم جواز در آن حق ارتفاق دارد را هم وقف  نماید (مشروط بر آن كه با وقف به حق هم جوار آسیبی نرسد).

3) واقف باید مالی را وقف كند كه با استفاده از منافع، عین مال از بین نرود، بنابراین وقف مواد غذایی كه با مصرف آن عینی باقی نمی‌ماند، صحیح نمی‌باشند.

«اقسام وقف»

كسی كه مال برای استفاده او وقف می گردد (موقوف علیه) یا خاص است یا عام.

1) موقوف علیه خاص: یعنی تنها اشخاص معینی و محصوری كه در وقف  نامه از آن‌ها نام برده شده می توانند از منافع وقف استفاده نمایند مانند: وقف  بر اولاد، بستگان، خدمه و غیره.

2) موقوف علیه عام: در وقف عام همه یا بخشی از افراد جامعه موضوع وقف  هستند و از منافع آن استفاده می كنند مانند وقف مساجد، معابر، مدارس، پل، بیمارستان و غیره. در وقف  عام خود واقف هم می تواند به عنوان یكی از افراد جامعه از منافع وقف استفاده نماید.

برای وقف  نمی‌توان ما به ازاء تعیین كرد بدین معنی كه واقف مالی را وقف كند مشروط بر آن كه موقوف علیه در مقابل آن مالی را ببخشد یا مخارج او را بدهد.

وقف اموال با نیت نامشروع نافذ نیست چون همان طور كه قبلا بیان گردید، وقف باید با نیت خیر و مشروع باشد. چنان چه كسی برای فرار از دین مال خود را وقف  نماید، نافذ نیست مگر آن كه طلبكار با وقف موافقت نماید كه در این صورت وقف دارای اعتبار حقوقی خواهد شد.

«متولی و ناظر»

اداره وقف بر عهده «متولی» و «ناظر» است. وظیفه متولی تصمیم گیری و اجرا است اما ناظر همان طور كه از نامش پیداست، نقش بازرسی و نظارتی دارد.

متولی:

متولی در جریان وقف  اموال از طرف واقف تعیین می شود بنابراین پس از تحقق وقفف واقف حق تعیین متولی را ندارد.

واقف می تواند خود را متولی قرار دهد ولی در هر صورت تولیت متولی باید از طرف اداره اوقاف گواهی شود. در صورت اختلالات در این مورد، مراتب در دادگاه مطرح و قابل رسیدگی خواهد بودد.

متولی حق دارد كه این سمت را قبول یا رد كند اما چنان چه سمت تولیت را پذیرفت، دیگر حق ندارد استعفا دهد.

واقف و حاكم نمی‌توانند متولی را عزل نمایند یعنی عزل متولی امكانپذیر نمی‌باشد و چنان چه متولی در عمل و مدیریت وقف مرتكب خیانت در امانت گردد و از صفت عدالت خارج شود، از طرف دادگاه امینی به او ضمیمه می گردد. البته در یك صورت عزل متولی ممكن است و آن در صورتی است كه در وقف نامه قید شده باشد كه در صورت عدم عدالت یا خیانت در امانت متولی، واقف یا حاكم حق عزل او را دارد. هم چنین ممكن است واقف در وقف نامه، وصف خاصی را در مورد متولی شرط كرده باشد. پس چنان چه آن وصف از بین برود، سمت متولی نیز خود به خود از او سلب خواهد شد. مثلا ممكن است واقف در وقف نامه قید نماید كه متولی حتماً باید متاهل باشد پس چنان چه متولی همسرش را طلاق دهدف وصف خاص مورد نظر واقف دیگر وجود ندارد و متولی خود به خود از سمت خود عزل خواهد شد.

تولیت سمتی است كه واقف به متولی می دهد بنابراین متولی نمی‌تواند از خود سلب تكلیف و مسئولیت نموده و آن را به دیگری واگذار كند؛ البته متولی برای ادارة‌ امور می تواند در یك صورت وكیل بگیرد و آن در حالتی است كه در وقف  نام «شرط مباشرت» نیامده باشد یعنی چنان چه واقف در وقف نامه صرفاً متولی را مقید به انجام و اداره امور وقف نكرده باشد، او می تواند برای اداره امور وكیلی انتخاب نماید و البته وكیلی كه متولی انتخاب می كند، باید توانایی انجام امور را داشته باشد، چنانچه اداره اوقاف تشخیص دهد كه وكیل تواناییهای لازم را ندارد، به متولی تكیف می كند كه وكیل را تعویض نماید.

متولی برای اداره موقوفه مستحق گرفتن اجرت است بنابراین چنان چه واقف در وقف نامه خود اجرتی برای متولی تعیین كرده باشد، همان میزان چه كم باشد و چه زیاد به او پرداخت می گردد اما چنان چه دستمزدی تعیین نكرده باشد، متولی مستحق دریافت اجرت المثل می باشد. البته واقف می تواند خودش متولی وقف باشد و برای اداره موقوفه برای خود اجرتی تعیین نماید ولی نباید میزان اجرت آن قدر زیاد باشد كه این تصور را ایجاد نماید كه واقف برای فرار از دین یا مالیات، مال خود را وقف نموده تا به این وسیله ضمن حفظ مالكیت خود از منافع آن استفاده نماید كه در این صورت چنین وقفی را باید باطل دانست.

واقف می تواند یك یا چند نفر را برای اداره موقوفه تعیین نماید كه به طور مستقل یا دسته جمعی موقوفه را اداره نمایند یا متولی ای تعیین نماید كه همراه خودش یا بدون او موقوفه را اداره نماید. چنانچه واقف چند متولی تعیین نمود كه هر یك به طور مستقل موقوفه را اداره نمایند، اقدام هر یك از متولیان اعتبار دارد و هر یك از آن‌ها كه زودتر اقدامی انجام دهد، آن عمل معتبر است. در این حالت فوت یا جنون هر یك از آن‌ها در تولیت بقیه خلل وارد نمی‌كند.

چنانچه وظیفه متولیان به صورت مشترك باشد، هیچ یك به تنهایی نمی‌توانند اقدامی انجام دهد چرا كه انجام این كار اقدامی فضولی محسوب می شود. بنابراین كلیه امور باید به صورت مشترك و توسط همه آن‌ها صورت گیرد و چنانچه یكی از آن‌ها فوت نماید یا محجور گردد، در صلاحیت دیگران تأثیرگذار خواهد بود.

«ناظر»

همان طور كه گفته شد، سمت ناظر بیشتر جنبه بازرسی در امور متولی است تا كار موقوفه را به درستی انجام دهد. این نظارت به 2 صورت است: اطلاعی و استصوابی.

در نظارت اطلاعی، اعمال متولی به اطلاع ناظر می رسد تا چنانچه خلاف و خیانتی مرتكب شد، از طرف ناظر مراتب به مراجع ذی صلاح اطلاع داده شود.

در نظارت استهرابی، نظارت به صورت كامل انجام می گیرد. یعنی هر عملی كه متولی انجام می دهد، باید با تصویب ناظر باشد بدون آن كه ناظر در كار عملی موقوفه مداخله‌ای داشته باشد. ناظر هم مانند متولی در حكم امین است و چنانچه در امور خلاف با متولی تبانی كند یا خود رأساً مرتكب خیانت شود، مسئول است.

«نگه داری مال موقوفه»

مهم ترین وظیفه متولی نگه داری مال موقوفه است زیرا باید عین مال موجود باشد تا بتوان از منافع آن استفاده كرد. بنابراین در درجه اول منافع موقوفه صرف نگه داری و حفاظت و تعمیر آن می شود و مازاد آن بین موقوف علیهم تقسیم می شود، البته هزینه نگهداری موقوفه باید در حد متعادل و متعارف باشد چنانچه واقف ترتیب و نحوه نگهداری و اداره موقوفه را در وقف نامه مشخص كرده باشد، طبق آن عمل می شود والا این كار طبق شیوه و نظر متولی صورت می پذیرد.

چنانچه قسمتی از ملك وقف شده باشد و قسمت دیگر در مالكیت شخصی واقف باقی بماند، تقسیم ملك مزبور به 2 بخش وقفی و ملكی بدون اشكال است اما موقوف علیهم به دلیل آن كه مالكیتی در مال موقوفه ندارند، نمی‌توانند موقوفه را بین خود تقسیم نمایند هر چند تقسیم منافع بین آنها بدون اشكال است.


«انحلال وقف»

همانطور كه گفته شد، در وقف  باید عین مال باقی بماند تا بتوان از منافع آن استفاده نمود. گاهی اوقات ممكن است در طول زمان عین مال از بین برود مثلا اگر كتاب است، به تدریج فرسوده شود یا اگر حیوان است، بمیرد و یا اگر خانه است، در اثر حوادث طبیعی از بین برود. در این حالت چون با از بین رفتن عین مال منفعتی از آن حاصل نمی‌شود، وقف منحل می شود گاهی اوقات عین مال از بین نمی‌رود ولی به صورتی در می آید كه قابلتی انتفاع و استفاده را ندارد مثلا اگر خانه است، در طول زمان دیگر غیر قابل سكونت شده یا اگر درخت است، خشكیده شود. در این حالت شاید بتوان با فروش آن، وجه به دست آمده را صرف اموری كرد كه به نیت واقف نزدیك می باشد چرا كه وجهی كه از فروش مال موقوفه حاصل می گردد نیز وقف است.

«موارد فروش مال موقوفه»

به موجب قانون در سه مورد می توان مال موقوفه را فروخت:

1) خراب شدن مال موقوفه

2) ترس از خراب شدن مال موقوفه به نحوی كه آبادانی آن ممكن نباشد یا كسی حاضر به آبادانی آن نشود.

3) اختلاف بین موقوف علیهم به صورتی كه بیم خونریزی و كشت و كشتار رود. چنانچه قسمتی از موقوفه خراب شود، فقط باید همان قسمت را فروخت نه همه موقوفه را، مثلاً اگر موقوفه باغ باشد و قسمتی از درختان آن بخشكد، فقط قسمت خشكیده قابل فروش است نه همان باغ.

«مفهوم وقف»

در زبان فارسی: ایستادن – توقف – حبس كردن – منحصر كردن چیزی را به كسی.[1]

در حقوق: نگاه داشتن و باز داشتن.

مادة 55 قانون مدنی: وقف عبارتست از این كه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود.

«وقف در كشورهای اروپایی»

وقف به معنایی كه در قوانین ما وجود دارد (حبس عین و تسبیل ثمره) به چشم نمی‌خورد ولی فكر ایجاد سازمانی كه دارایی آن به هدف‌های خیر اختصاص یابد از دیرباز وجود داشته است و هم اكنون هم بنیادهای خیریه در اكثر كشورها به ویژه در آمریكا وجود دارد مانند بنیاد فورد و راكفلر در آمریكا.

الف) در حقوق فرانسه

در فرانسه، بنیادهای خیریه رشد چندانی نیافت و یكی از دلایل آن دشمنی فردگرایان پس از انقلاب با وجود شخصیت‌های حقوقی است كه می توانند یك هدف سیاسی یا مذهبی را تعقیب كند.

در حقوق فرانسه، دارایی نمی‌تواند بدون این كه به شخص منسوب و به وسیله او اداره می شوند زندگی حقوقی داشته باشد در نتیجه برای تأسیس بنیاد حقوقی باید از دولت اذن گرفت كه حاوی تصدیق فایده عمومی آن باشد. این فرمان كه در واقع به بنیاد شخصیت حقوقی اعطا می كند، پس از اظهار عقیده شورای دولتی صادر می شود.

با این شرایط، واقف می تواند از راه هبه یا وصیت تكمیلی به تأسیس بنیاد مورد نظر بپردازد، نخستین راه با مشكل مهمی روبرو نیست، زیرا مالك می تواند آنچه را مایل است به مصرف مورد نظر اختصاص دهد و به شخصیتی كه از نظر اجتماعی مفید شناخته شده است ببخشد. از این پس بنیاد خیریه تحقق می یابد و به اموال انتقال یافته جزء دارایی شخص حقوقی محسوب می شود و زندگی حقوقی مستقل می یابد. ولی پیمودن این راه با مانع عملی روبروست: نخست این كه بنیادها به طور معمول به سرمایه فراوان نیاز دارند و مؤسس باید در زمان حیات از تمام یا بخش مهمی از دارایی خود محروم بماند، كاری كه به طور متعارف اشخاص از آن پرهیز می كنند دیگر این كه احتمال دارد مؤسسه پیش از تحصیل فرمان اعطای شخصیت به بنیاد فوت كند این حادثه هبه را باطل می سازد و نقشه‌های طرح شده را در هم می ریزد.

راه آسان‌تر این است كه انتقال دارایی مؤسس به وسیله وصیت انجام پذیرد. چون محروم ساختن وارث به مراتب ساده‌تر از گذشتن از تمام یا بخش مهم دارایی در زمان حیات است و به همین جهت نیز بیشتر مردم وصیت را ترجیح می دهند كه این رویه مورد انتقاد پاره‌ای از استادان حقوق قرار گرفته است.

ب) در حقوق آلمان

در حقوق آلمان (مواد 80 تا 89 ق. م) پذیرفته شده است كه مجموعه‌ای از اموال، به دلیل اختصاص یافتن به هدف معین ممكن است دارایی مستقل شود و زندگی حقوقی ویژه خود را آغاز كند. وجود بنیادها وابسته و محدود به اذن مقام‌های اداری هست. لیكن این اذن به گذشته سرایت می كند و در صورتی كه وقف به موجب وصیت انجام پذیرد از روز فوت مرصی به بنیاد شخصیت حقوقی می‌دهد بدین ترتیب هرگاه مؤسس برای ایجاد آن به دارایی خود وصیت كند موجبی به طور مستقیم به شخصیت حقوقی موجود می‌رسد و طفره در مالكیت رخ نمی‌دهد.

مفهوم وقف در حقوق آلمان و ایران بسیار به هم نزدیك است. چرا كه هر دو تكیه بر اصالت اموال دارند و این اموال به هیچ شخصی تعلق ندارد. منتهی تفاوت در این است كه در حقوق ماعین مال موقوف حبس می‌شود و متولی نمی‌تواند آن را به دیگری منتقل سازد ولی در حقوق آلمان مجموعه اموالی كه به وقف اختصاص داده شده خود یك دارایی با تمام مختصات نظری آن است، یعنی مفهومی است كلی و مستقل از اجزای آن.

فصل اول

گفتار1: معانی وقف

گفتار2: خصوصیت‌های وقف

گفتار3: انعقاد وقف

گفتار4: اقسام وقف

گفتار1:

معانی وقف

بنابر نظر آقای دكتر كاتوزیان، باید نظر داشت كه وقف به 2 معنی نزدیك به هم به كار می رود:

  1. علم حقوقی خاصی كه در شمار عقود معین قرار دارد كه به موجب آن مالكی، به منظور رسیدن به هدف معنوی و اخلاقی‌مال یا بخش معین از دارایی خود را حبس می‌كند تا از انتقال مصون بماند و منافع آن را اختصاص به مصرف در راه رسیدن به هدف خویش می‌دهد. برای مثال مالكی می‌خواهد به دانشجویان بی‌بصاعت و با استعداد كمك كند. ساختمان خیمه طبقه‌ای می‌سازد و آن را به خوابگاه این گونه دانشجویان اختصاص می‌دهد كه مادة 55 ق.م كه در تعریف وقف می‌گوید:

وقف عبارتست از این كه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود، اشاره به همین معنی است.[2]

  1. گاه وقف به نهاد حقوقی گفته می‌شود كه برای رسیدن به هدف واقف به وجود آمده است. سازمانی كه دارای مدیر و ناظر و اموال خاص است ادارة مصرف آن تنها برای رسیدن به هدف منظور واقف امكان دارد[3].

امروزه ما چنین سازمانی را «شخص حقوقی» می‌نامیم. شخصیتی كه دارای نام و اقامتگاه و دارایی خاص است و می‌تواند دارای حق و تكلیف شمرده شود و طرف قرار داد و تعهد قرار می‌گیرد ولی در فقه این مفهوم شخصیت حقوقی مصطلح نبوده و موجوداتی مانند مسجد، بیت‌المال و وقف در قالب نظریه مدونی مطالعه نمی‌شد. برای نمایاندن وقف به اموال موقوفه اشاره می‌شد كه گاه نیز به این اموال وقف می‌گفتند، برای نمونه در مادة 88 ق.م كه صحبت از بیع وقف می‌شود، بی‌گمان مقصود فروش مال موضوع آن (موقوفه) است این 2 معنی با هم ارتباط نزدیك دارد و هر دو یك حقیقت را نشان می‌دهد، منتهی نخستین معنی مربوط به منشأ و سبب آن حقیقت و دیگری مربوط به ماهیت و اوصاف خود آن است، كه جداگانه مورد توجه قرار می‌گیرد. در كتابهای حقوقی به طور معمول تكیه بر عقد وقف و شرایط و اركان است و به ماهیت آن چه به وجود آمده است كمتر توجه می‌شود.

بنابر نظر آقای دكتر امامی[4]، منظور از حبس نمودن عین مال كه در مادة 55 ق.م ذكر گردیده است نگاه داشتن عین مال از نقل و انتقال و هم چنین از تصرفاتی است كه موجب تلف عین گردد زیرا مقصود از وقف انتفاع همیشگی موقوف علیهم از مال موقوفه است و بدین جهت هم آن را وقف گفته‌اند.

چرا كه كلمه وقف در فارسی ایستادن و نگه‌داشتن است. منظور تسبیل منافع در راه خداوند و امورخیریه اجتماعی است.

گفتار دوم: «خصوصیت‌های وقف»[5]

برای نیل به هدف‌های اخلاقی وقف انسان می‌تواند به طور غیر مستقیم از وسایل دیگر استفاده كند. ولی، توسل به این گونه شهید‌ها آزادی او را محدود می‌سازد و معایبی احتراز ناپذیر به بار می‌آورد. بنابر نظر اقای دكتر كاتوزیان[6] از آنچه گفته شد چنین بر می‌اید كه:

  1. مال موقوفه باید از نقل و انتقال و تلف مصون بماند و از دارایی مالك خارج شود یعنی حبس شود.
  2. این حبس باید دائمی باشد تا گذشت زمان نتواند آن را واقف ساخته و در هم ریزد
  3. باید آنچه حبس شده تبدیل به سازمان حقوقی شود زیرا ملك نمی‌تواند بدون مالك باشد،‌مگر آن كه خودنهادی مستقل باشد.
  4. آنچه حبس شده باید در راه خیر و خدمت به دیگران مصرف شود و وسیله ارضاء خود خواهی و سود جویی قرار نگیرد،‌زیرا بر مبنای اندیشه غیر خواهی تأسیس این خصوصیت‌ها در مادة 55 ق.م (وقف عبارتست از این كه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود) آمده است.

این نتایج به 5 دسته تقسیم می‌شوند.

1. مقصود از حبس عین،‌جداساختن ملك (فك ملك) از دارایی مال است و مصون دانستن آن از نقل و انتقال است.

توضیح حبس مال و فك ملك

مالی وقف است كه عین آن حبس شود یعنی به اراده مالك مصون از انتقال و تلف گردد. برای جلوگیری از انتقال ملك به ورثه و تملك قهری آن به وسیله طلبكاران بایستی مال موقوفه را از شمار دارایی واقف بیرون رود.

كه در این مورد در فقه اختلاف می‌باشد و نظر مخالف این نظر نیز وجود دارد كه برای دیدن نظر مخالف به تحریر الجمله كه وقف را مقید ساختن ملكیت واقف می‌داند نه فك ملك او می‌توان رجوع كرد.

نتیجه منطقی لزوم حبس عین این است كه تنها اعیان اموال را می‌توان وقف كرد و منفعت و حق و دین نمی‌تواند موضوع این نهاد حقوقی قرار گیرد. از میان اعیان نیز مالی قابل وقف است كه با انتفاع از بین نرود و حبس آن ممكن باشد (م 58 ق.م) این قید دامنه وقف و آزادی اراده را محدود می‌سازد

2. عین باید تاب پایداری در برابر انتفاع را داشته باشد به وقف منفعت و دین و حق امكان ندارد.

3. حبس عین باید دائمی باشد.

توضیح لازمه وقف حبس مال و از ملكیت واقف بیرون آمدن است قطع رابطه بین واقف و عین موقوفه مستلزم این است كه وقف نهادی دائم باشد مالكیت مفهوم دائمی هست و از اوصاف بارز آن باقی ماندن در دارایی مالك است تا زمانی كه سبب قانونی موجب انتقال آن به دیگری شود. بنابراین اگر كسی مال خود را برای مدتی (10 سال) وقف بر مصرف یا شخص معین كند، این عمل حقوقی را نباید وقف نامید.

4. مال موقوف، خود شخصیت حقوقی می‌یابد.

ماده 3 قانون اوقاف مصوب 1354 اعلام می‌كند،‌موقوفه عام دارای شخصیت حقوقی است و متولی یا سازمان اوقاف حسب مورد نماینده آن می‌باشد.

5. تسبیل منفعت به معنی صرف در راه خداست.

در تعریف وقف آمده است كه منافع تسبیل می‌شود ظاهر از كلمه تسبیل این است كه منافع در راه خدا صرف می‌شود.[7]

با وجود این بسیاری از فقها آن را به معنی ابامه و مصرف در جهتی دانسته‌آند كه وقف برای آن انجام شده است.

قانون مدنی كلمه تسبیل را ترجیح داده است و بر مبنای آن می‌توان ادعا كرد كه قصد قربت از شرایط تحقق وقف است به ویژه كه در اخبار نیز وقف را نوعی صدقه دانسته‌اند و در صدقه بی‌گمان قصد قربت شرط است[8]

ولی این ادعا را نباید پذیرفت چرا كه مصرف در راه خیم خود از نظر اخلاقی پسندیده است و راه خداست هر چند كه بر منظور دیگری باشد وداعیه‌های عاطفی و آرمان‌های انسانی انگیزه اصلی آن به شمار آید[9].

بنابراین،‌تسبیل ملازمه با قصد قربت ندارد.

آنچه انكار ناپذیر به نظر می‌رسد این است كه وقف چه از نظر پیشینه تاریخی این نهاد و چه از نظر وجود كلمه تسبیل در تعریف آن باید از شائبه‌های خود پرستی سودجویی دورماند مال به سود دیگران حبس شود و انگیزه نوعه دستی و غیر خواهی اختصاص یابد. چنان كه مادة 72 ق.م در این باره اعلام می‌كند كه وقف بر نفس به این معنی كه واقف خود را موقوف علیه یا جزء موقوف علیهم نماید یا پرداخت دیون یا سایر مخارج خود را از منافع موقوفه قرار دهد باطل است اعم از این كه راجع به حال حیات باشد یا بعد از فوت.

گفتار سوم: انعقاد وقف

وجود تراضی             قلمه و تراضی

(الف) وجودتراضی:

ایجاب این تراضی كه پایه و اساسنامه اداره و انحلال وقف است به وسیله واقف گفته می‌شود مالك است كه تصمیم اصلی دربارة حبس اموال خود و برقراری حق انتفاع را می‌گیرد ولی طرف قبول بر حسب موضوع وقف و شماره منتفعان از آن تفاوت می‌كند.


جهت دریافت فایل ضروریات عقد وقف لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 3,900 تومان

خرید

برچسب ها : ضروریات عقد وقف , عقد وقف , وقف , مال موقوفه , دانلود ضروریات عقد وقف , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , دانلود پروژه

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر